همسایه واسیلی آمد به بازدید از یک همسایه قدیمی چربی با یک آبجو و ترمز پشت قامه, در مورد تنهایی خود شکایت و گفت که او می خواست ارتباط جنسی. او مادر بزرگ خود را از پشت برای جوانان بزرگ او را در آغوش گرفت, او را در پشت او انداخت, تیتا از سینه بند او کشیده و برگزار شد از دست او. او خود را بر روی پشتش گذاشت ، شورت هایش چاق سكسي را برداشت و چهره اش را با کف دستش مالید. مادربزرگش از او خواست که متوقف شود ، اما Vaska حتی بیشتر در مورد آن هیجان زده بود. او نوک پستان را بوسید ، در دهانش زانو زد و خروس خود را به لب هل داد. آنها به مکیدن داده شد, تاب شفت از خروس با یک دست, و چوچوله با دیگر. او در معده خود بلند شد و به بالا رفت, خواسته برای تبدیل شدن به یک سرطان در زانو خود را و مادر بزرگ خود را از پشت زیر کلیک. او در پشت او دراز کشیده بود و بانوی پیر دمیدن او را به ارگاسم آورد.