مرغ به تلویزیون رفت و شروع به دنبال یک سی دی به تماشای یک فیلم در تلویزیون. او وحشت زده بود که او یک قرص از یک مرد او در خانه را فراموش کرده بود و توجه داشته باشید شوهرش با معشوقه اش پیدا شده است و جو در زمان. من یک دوست به نام و از خودم خواست تا او را با دعوت او را به سکسدخترچاق دیدار من حمایت. او هم اتاقی خود را به آشپزخانه آورده, او را بر روی یک صندلی, و وعده داده شده به او را شگفت زده. آنها باید دست خود را گره زمانی که دوست خود ظاهر شد. من در مقابل پای خود چمباتمه زد و شروع به هیچ من. از من خواسته به حذف الزامات بوریا بافی گوش, و به جای من شروع به مکیدن خروس حتی به آرامی تر. او روی میز آشپزخانه دراز کشیده بود, پرتاب یک تیرکمان بچه گانه در او, و عاشق او خوش لیس کلاه برای یک زن عجیب و غریب بود. گیاه آن را در بالا. سپس او را بیرون کشید و سرطان را در جدول خراب کرد. او کشیده تا قسمت پایین تر و در یک ژست رفتن به صورت طبخ. او شروع به از بین بردن سوراخ در داخل و خارج.